آن که دوستش داری
و همیشه در قلب توست
پیش چشم هایت نباشد
و نتوانی
در آغوشش بکشی...
حبیبٌ غابَ عن عینی و جسمی / و عن قلبی حبیبی لا یغیبُ
.......................
سال 1393 رو به پایان است و زمانی برای جمع بندی عملکردها فرا رسیده است. برای جمع بندی باید شاخص داشت تا با مقایسه عملکردها با شاخصها بتوان به کارنامهها نمره قبول یا رد داد. یکی از مهمترین شاخصها برای ارزیابی عملکرد دستگاههای اجرایی کشور از جمله دولت محترم توجه به اولویتهای کاری است که رهبر معظم انقلاب اسلامی تعیین کرده است.
در این نوشتار این محورها احصا شده تا معیاری برای ارزیابی کاری دولت یازدهم در سال 1393 ارائه گردد.
انسان مدرن با وجود اینکه از جهان حقیقی به درون عالم ذهنی خویش غلتیده، اما همچنان نیازهای اساسی خویش را از یاد نبرده است. او همچنان به ارتباط با دیگران، طبیعت و جهان خارج نیازمند است. اما به این نیازهای اساسی در عالم مدرن چطور باید پاسخ داد؟
اعتماد بنفس مبحثی فرهنگی است که میتوان در دو سطح فردی و ملی آن را تعریف کرد. در سطح فردی، اعتماد به نفس مربوط به انطباق انتظارات فرد از خویش با توانمندی اجرایش باز میگردد و مرجع خودباوری، فرد یا خویشتن است. اما اعتماد به نفس ملی دایره بسیار گستردهتری را شامل می شود به نحوی که میتوان آن را مربوط به "باور عمومی نسبت به توان ملی برای تعریف و تحصیل اهداف ملی"(1) دانست. بنابراین مرجع خودباوری ملی، مجموعه افرادی است که با همدیگر برای دستیابی به اهداف خاصی کار میکنند. به بیان دیگر در اینجا گروه و ملت، ادراکاتی جمعی از حس خودباوری و تواناییهایی خاص در انجام امور علمی، اجتماعی، سیاسی و .... دارند.
در یکی از صفحات فیسبوک منتسب به بهزاد فراهانی ، نامه ای خطاب به گلشیفته فراهانی منتشر شده است.
در این نامه آمده است:
بالاتر از واقعیت
اشاره
تشکیل خانواده در نگاه
خداوند، یعنی خیمه زدن در کنار چشمهی « مودّت» و مودّت یعنی محبّت عمیق، با
طراوت، آشکار و پُر سرو صدا.
وَ جَعَلَ بَیْنَکُم
مَوَدَّةً وَ رَحْمَة[1]
سر منشأ این چشمه
جوشان، اقیانوس بیساحلِ مِهر الهی است. خدای رحمنِ رحیم و رئوف لطیف، به ارادهی
حکیمانه خود، جذبهای از این شعله آسمانی را میان زوجِ جوان قرار میدهد تا از
آینهای نزدیک و به مدد اندیشهای بادوام، هر یک به تماشای نشانهای برجسته از
آیات جمال و لطف الهی بنشینند. و از دست یار خویش جام مهر الهی بگیرند و کامیاب
شوند.
اِنَّ فی ذَلِکَ لأیَةً لِقَومٍ یَتَفَکّرونَ [2]
این محبّت، گِرهی است
که خداوند به دست لطف خویش بین دو قلب جوان میاندازد و مِهریهی عرشیِ یک پیوند
ماندگار و با طراوت است. سرمایهای است که اگر حفظ شود، زندگی را حفظ میکند. و
اگر به کار افتد، آن را رونق میبخشد. تلخیها را شیرین و سختیها را آسان میکند. و
اگر به شایستگی سپاس این نعمت بزرگ گذارده شود، راه دست یابی به کیمیای محبّت الهی
را هموار میسازد.
زن و شوهر با این
دستمایه پُر ارج میتوانند به همهی آرزوهای دیگر خود برسند و بهشت آسمانی را در
زمین به تجربه بنشینند. به شرط آن که قدرش را بدانند و با هنرمندی از آسیبها
نگهداریش کنند. چگونه؟ رهنمود « پیرِ مهر»
بهترین راهنما برای
عاشقان جوان است
همسفر تا بهشت
اشاره
چند روزی از آغاز زندگی
مشترک علی و فاطمه علیهما السلام میگذشت. پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله نظرِ علی علیه السلام را دربارهی همسرش جویا شد: علی
جان! فاطمه را چگونه همسری یافتی؟
علی علیه السلام
هم با کلامی که حکایت از اوج شکر و سپاس او داشت، نظر خود را دربارهی عشق جاودانیاش
این گونه خلاصه کرد: نِعْمَ العَونُ عَلی طاعَة الله .[1]
سرورم، او بهترین یار
در انجام طاعت پروردگار است.
و بدین سان بهترین
داماد عالم از سِرّ عشقِ الهی خویش پرده بر میدارد و راه سعادت ابدی را در زندگی
مشترک به همه عروسها و دامادها نشان میدهد.
یعنی ای دامادهای علوی
و ای عروسهای فاطمی! دست یکدیگر را به خاطر خداوند و برای انجام طاعت او بگیرید و
تا بهشت رضوانِ خدای مهربان همسفر هم باشید!
وقت کم است و دنیا برای
همه زود میگذرد. به همین مجلس عقد نگاه کنید.
پدران و مادران
عزیزشما، دامادها و عروسهای «دیروز» نه چندان دور هستند. و
« فردا»یی نزدیک، شما
هستید که در مجلس عقد و ازدواج فرزندانتان شرکت میکنید. و این یعنی عبور سریع ابر
فرصتها از آسمان زندگی.
آن چه زندگی و پیوند
دنیاییِ شما را به زندگی همیشگی در پرتو خورشید مهر الهی متّصل میکند، تنها و
تنها «تقوا» و «طاعتِ حق» است.
در تقویت ایمان هم
بکوشید و از دست یکدیگر جام ذکر بنوشید و در برابر حملات شیطان سِپَر هم باشید و
در انجام وظایف دینی مشوّق و یار یکدیگر!
میپرسید چگونه؟
میگویم از کسی بپرسید
که پیر راه است و واقف سرّ عشق. از « او» که چهرهی آسمانیاش یاد حق را میهمان
دلهایمان میکند:
حقوق متقابل زن و شوهر
اشاره
با اجرای صیغهی عقد و
قبول پیمان ازدواج، دختر و پسر دیروز، زن و شوهر امروز میشوند. خانوادهی جدیدی
شکل میگیرد و سلّول تازهای در پیکر جامعه میروید. گرچه در نگاه خالق حکیم، زن و
مرد در گوهر انسانی و روح آسمانی همتا و همساناند، و سهم هر یک از حقیقت آدمیّت
به یک اندازه است، ولی حکمت الهی این گوهر ملکوتی را در دو صدف زمینی با پیکرههای
متفاوت و ساختی ممتاز و البته نیازمند به یکدیگر جای داده است.
این « زوجیّت» همان
قانون فرازمند و سنّت جامع و زیبایی است که بر سراسر آفرینِش این جهان حکم فرما
است، و یکی از پُرشکوهترین نشانههای جمال معمار هستی به شمار میرود.
« ازدواج» یعنی به هم
رسیدن دو ستون برای برافراشتن بنای خانواده و به هم پیوستن این دو کفه برای فراهم
آمدن ترازوی زندگی انسانی!
حکمت تفاوتهای طبیعی و
این جهانی در ساخت جسم و روان زن و مرد را در نقش مکمّل هر یک برای تشکیل این واحد
نوین ـ یعنی خانواده ـ میتوان یافت.
به راستی نقش هر یک از
زوجین در ساختن خانواده چیست؟ نقش کدامیک مهمتر است؟ آیا جای هر یک را میشود با
دیگری عوض کرد؟ حقوق متقابل آنان چگونه است؟ و سهم هر یک از مواهب زندگی چه میزان
است؟ و بالاخره ... زن سالاری خوب است یا مرد سالاری یا هیچ کدام؟
و سئوالاتی از این دست
که جُز پاسخی استادانه، ذهنِ نگران عروس و داماد جوان ما را آرام و آسوده نمیکند.
در آغاز راهِ زندگی چشم امیدشان به کلمات راهگشای « استاد»ی است که آشنای راه است
و محرم دل!
غروب عشق و قحطی عاطفه در غرب
اشاره
برای تقویت حسّ قدرشناسی و سپاسگزاری نسبت به آن چه داریم، یک راه
میانبَر وجود دارد و آن دیدن حال و روز کسانی است که از آن بیبهره و یا کم بهرهاند.
برای پاسداشت نعمت بزرگی که هنوز از آن بهرهمندیم، خوب است نیم
نگاهی داشته باشیم به جوامعی که به این نعمت ممتاز خداوندی با عناوینی گوشنواز و
دل فریب چوب حراج زدند و امروز تازیانهی عذاب این گناه کبیره بر سر و روی افسرده
شان نواخته میشود، « غرب» را میگویم! یعنی همان سرزمین تاریکی که مدّتها است
خورشید عشق از آسمان زندگی مردمانش غروب کرده است، و تمنّای یک جرعه عاطفه را در
چشمان کم فروغشان میتوان دید. بحران خانواده، طوفان خشم الهی است که طومار
خوشبختی مردمان این غربتکده را در هم میپیچید. دلمان برایشان میسوزد. کاش میشد
برایشان کاری کرد. امّا خیلی دیر شده است. بهتر است به فکر خودمان باشیم و از حال
کسانی که حرمت خانواده را شکستند و با طوفان شیطانی شهوت مهار نشده تار و پود
سعادت خود را گسستند، عبرت بگیریم. آنها به ما حسودی میکنند. از حسودی باید ترسید. از حسود باید به
خداوند پناهنده شد: ومن شر حاسدٍ اذا حسد[1] .
دیدن عمق فاجعه آسان نیست. هنر غربیان در بَزَک کردن و سانسور و
پوشش نامرئی پشت صحنه زندگی تباهشان زبانزد است.
نگاهی عمیق میخواهد و دیدهوری ژرف نگر تا از عمق فاجعه پرده
بردارد! چه کسی بهتر از « آقا»ی عزیزمان