همه چیز بخشیده شد: این تیتر نخستین شماره شارلی ابدو پس از حمله به دفتر این مجله است که روز چهارشنبه منتشر خواهد شد.
همه چیز بخشیده شد: این تیتر نخستین شماره شارلی ابدو پس از حمله به دفتر این مجله است که روز چهارشنبه منتشر خواهد شد.
باز شدن قدر جدی از باب نقد و حاکم شدن فضای نقد و نقادی در کشور نسبت به گذشتهی پیش از آن، یکی از برکات انقلاب اسلامی بوده است. در این مسیر، رهنمودهای حضرت امام و مقام معظم رهبری در باب چارچوبههای انتقاد، سرمایهای گرانبها برای روشن شدن مسئله است. در این یادداشت قصد داریم تا با مراجعه به رهنمودها و بیانات امامین انقلاب اسلامی به شاخصهها و حدود و ثغور این مهم در نظام جمهوری اسلامی ایران بپردازیم.
سیدمحمدجواد هاشمینژاد، فرزند شهید هاشمینژاد، درباره سخنان حاشیهساز علی مطهری درباره مسئله حصر و فتنه 88 در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: برخی از چهرهها در طول انقلاب اسلامی تحت تأثیر جریانهای نفوذی قرار گرفتند، بهویژه کسانی که تحت تأثیر بیتها بودند، مانند آقای منتظری که دشمن و کسانی که دستشان به خون ملت آغشته است، بهمرور از طریق دفتر آقای منتظری درون ایشان نفوذ کردند و منتظری مبلّغ آنها شد و در واقع، حرف خود را از زبان آنها زد. فرزند شهید هاشمینژاد خاطرنشان کرد: کسی که روزی جزو اصحاب و یاران انقلاب بود، در نهایت، مقابل امام ایستاد و متأسفانه این شیوه، گاه موفق بوده است و بیتها و نزدیکان بزرگان، یکی از مراکز و محلاتی است که دشمن در آنها طمع کرده است. هاشمینژاد خاطرنشان کرد: در سال 88 دشمن بهمرور سعی کرد عناصر خود را در کنار بزرگان این انقلاب بکارد و تجربهای را که در مورد آقای منتظری بود، در سال 88 تکرار کرد و سران جریان فتنه متأسفانه تحت تأثیر این جریان و روبهروی نظام قرار گرفتند. وی افزود: این کارکرد دشمن است و از این کارکرد خودش دست بر نخواهد داشت و هجمهای که بعد از چندین سال از حصر خانگی موسوی و کروبی آغاز شده است، در همین راستا است و جریان نفاق تلاش دارد از همان تجربه خود استفاده کند.
فرزند
شهید هاشمینژاد با بیان این موضوع که دشمن اینبار سعی کرده است تا از
طریق نفوذ در وابستگان بزرگان و بیتهای آنها به نقشههای جدید خود دست
پیدا کند، خاطرنشان کرد: نظر کسانی که پشت پرده هستند، خود افراد محصور شده
و دلسوزی برای آنها نیست و اصل کار، رودررو قرار دادن برخی از جریانها
با نظام است.
دیباچه
تاریخ تأسیس پادشاهی سعودی به سال 1932 میلادی برمیگردد. نظام سیاسی عربستان مبتنی بر اتحادی سیاسی-مذهبی است. رسوخ پدرسالاری سیاسی-مذهبی منجر شده تا این واحد سیاسی به یکی از اقتدارگراترین و محافظهکارترین حکومتهای سلطنتی در دنیا تبدیل شود. این اتحاد سیاسی بین مذهب و سیاست برمبنای همزیستی آلسعود و آلوهاب پایهگذاری شده است (پورطالب، 1390، نقش طبقهی متوسط جدید در بیداری اسلامی در عربستان) که بخش سیاسی آن در دست آلسعود و قسمت مذهبی آن در دست آلوهاب است. در اینجا بهطور مختصر اشارهای به نحوهی روی کار آمدن این دو جریان سیاسی و مذهبی به گسترهی شبهجزیره میکنیم.
انتقاد یا انتقام، کدام واژه رساترین تفسیر پاستورنشینها از جملات منتقدان خود نسبت به نحوهی سیاستورزی آنان در ساحت قوهی مجریه است. در این یادداشت، بهشکل موجز به ارزیابی چگونگی مواجههی سیر ادوار دولتها پس از جنگ تحمیلی در جمهوری اسلامی نسبت به منتقدان میپردازیم.
با تحولاتی که در تاریخ معاصر ایران رخ داد دشمن متوجه قدرت عظیم دین در تحولات سیاسی کشور ایران شده است. زیرا تقریبا در تمامی حوادث مهم سیاسی ایران نقش دین ، مراجع و علمای بسیار پررنگ تر از سایر عوامل بوده و این علما بوده اند که با هدایت مردم مانع از آن می شدند تا حامیان استبداد و استکبار به اهداف خود دست یابند. نقطه آغاز قدرت نمایی علما در تاریخ معاصر ایران بحث تحریم تنباکو بودکه با فتوای میرزای شیرازی تحقق پذیرفت و بعد ازآن انقلاب مشروطه ، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی ، علما در تمامی این تحولات پرچمدار بوده اند. لذا امروزه که در آستانه بهار 36 انقلاب اسلامی قرار داریم دشمن همچنان در صدد فهم مولفه های قدرت ج.ا.ا و ضربه زدن به آن مولفه ها است.
غلامرضا فیض، پدر شهید محمدحسین فیض، از شهدای فتنه سال 88، در گفتوگو با یک پایگاه خبری گفت: «از همان روز اول، من و خانوادهام سران فتنه را عامل اصلی اتفاقات و فتنه سال 88 میدانستیم و از ابتدا با اینکه در نظام جمهوری اسلامی ایران، امکان تقلب وجود ندارد، این افراد ادعای تقلب کردند و مسبب حوادث سال 88 و خونهایی که ریخته شد بودند.» وی خاطرنشان کرد: «خساراتی که در فتنه 88 توسط سران فتنه به کشور ما وارد شد، هم خسارات مادی و هم خسارات معنوی بود که خسارات مالی آن با آتش زدن و از بین بردن برخی ساختمانها، اموال عمومی، بانکها و تجهیزات شهری همراه بود. آنها به خیال خود در سال 88، با اسلحههایی که از خارج از کشور آورده بودند، گمان میکردند که انقلاب رنگی را در کشور ایران رقم میزنند و مانند سایر کشورها نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون میکنند که خوشبختانه به هدف خود نرسیدند.»
وی در اظهاراتی تأملبرانگیز از قول چند تن از فتنهگران به هنگام شهادت فرزندش ضمن اشاره به اینکه ما همچنان انقلابی و بسیجی میمانیم، گفت: «خیلی از اصلاحطلبان مانند خانم ابتکار، نجفی و مسجد جامعی پس از شهادت فرزندم به دیدار من آمدند و از من خواستند تا گناه را بر گردن نظام بیندازم(!) که من به آنها گفتم همه فرزندانم را فدای ولایت و رهبری میکنم؛ چرا که نظام تاکنون هزینههای زیادی مانند بیش از 200 هزار شهید داده است تا به اینجا رسیده.»
وی در پایان افزود: هیچ خانواده شهیدی نمیتواند از خون شهدای خود بگذرد؛ بلکه خواسته اصلی ما همچنان محاکمه سران فتنه و عاملان آنهاست که امنیت ملی و جان مردم را به خطر انداختند.
در اواخر دههی 1960 و دههی 1970، اصطلاح پدیدارشناسی یکی
از زیرشاخههای روش هرمنوتیک، کاربردی عام در میان جامعهشناسان پیدا کرد و
در مقابل، روش رفتارگرایی غالب در علوم اجتماعی قرار گرفت. رفتارگراها
معتقد بودند تمامِ رفتارهایِ انسان را میتوان کاملاً توضیح داد و تشریح
نمود، بدونِ آنکه به سوژه (ذهنیت) و حالتهایِ درونیِ ما، هیچ اشارهای
صورت بگیرد. به عبارتی، منشأ رفتارهای ما، ابژه (محیط) و تجربیات اطراف
است، نه سوژه (تفکر درونی) و هیچ نیازی به شناخت درونی نیست. پدیدارشناسی
شاید بهنحوی متناسب در مقابل رفتارگرایی قرار گرفت که سوژه را به هر نحوی
منکر بود و سعی در تبیین ماهیات داشت، نه فهم قصد و نیت. پدیدارشناسانی
همچون هایدگر معتقد بودند برای رسیدن به حقیقت، مطالعهی سوژه هم به
اندازهی ابژه لازم است، زیرا این سوژه (ذهنیت) است که سبب «فهمیدن» قصد و
نیتی میشود که در اشیا و امور عالم نهفته است. اما به اعتقاد
پدیدارشناسانی چون هایدگر، این فهمیدن و جوهرهی حقیقت امور، درون سوژهای
قرار دارد که پنهان و شناور درون ابژه است. بنابراین برای رسیدن به حقیقت
یک کنش، باید ابژه را به کناری زد تا حقیقت و تفکر درونی و واقعی پدیدار
شود.
جملات نقلشده از سید محمد خاتمی در دیدار نمایندگان تشکل دانشجویی، بار دیگر این مسئلهی مهم را در ذهنها درخور تأمل نمود که نسبت میان جریان تجدیدنظرطلب و براندازی نظام اسلامی چیست؟ او گفته بود: «اصلاحطلبان بارها گفتهاند با براندازی و براندازان مخالفاند. براندازان جایی در میان جامعه ندارند. ما این کشور و نظام و پیشرفت آن را میخواهیم و همه در چارچوب این قانون اساسی حرکت میکنیم. ممکن است نقد به قانون اساسی هم مطرح باشد، اما مبنای حرکت در جامعه قانون اساسی است و قانون اساسی ظرف یکبارمصرف نیست که دور بیندازیم و ما پایبند به این قانون اساسی هستیم.»[1] فهم دقیقی از مقولهی براندازی و نیز نگاهی اجمالی بر نظرگاهها و کنش سیاسی جریان متبوع وی، میتواند روشنکنندهی حقیقت بر ناظران باشد.