دغدغه های سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی ،مذهبی من

هر انچه که در سیاست واقتصاد وفرهنگ ومذهب مرا حساس کند البته با اجازه اقای پینوکیو

دغدغه های سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی ،مذهبی من

هر انچه که در سیاست واقتصاد وفرهنگ ومذهب مرا حساس کند البته با اجازه اقای پینوکیو

دغدغه های سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی ،مذهبی  من

لبیک یا رسول الله صلی علیه واله وسلم
یا رسول الله ما با ابزار اخلاقی و فرهنگی که تو برای ما به یادگار گذاشتی به جنگ با اهریمن های جدید می رویم

طبقه بندی موضوعی

دولت‌ها برای « استقلال» چه کرده‌اند؟

پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۴۱ ب.ظ

استقلال یکی از اهداف و فلسفه‌های شکل‌گیری جمهوری اسلامی است که به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران علوم سیاسی، ایرانیان در طول تاریخ پیوندی غیرقابل‌انکار با مفهوم استقلال داشته‌اند. در علم سیاست، یک بازیگر زمانی استقلال دارد که بتواند خارج از اجبارهای محیط منطقه و بین‌الملل، منافع ملی خود را دنبال کند و وابسته‌ی نظام بین‌الملل به شیوه‌ی غیرارادی نباشد.

 در دوره‌ی جنگ سرد، مفهوم استقلال از بار ارزشی و معنایی وسیع‌تری برخوردار بود، اما در عصر اطلاعات و فرایند جهانی شدن، استقلال همانند خودکفایی و توسعه‌ی درون‌زا مورد انتقاد قرار گرفته است. البته ایران نه تنها در جنگ سرد و عصر اطلاعات، که در سراسر تاریخ، همیشه یکی از اهداف و هویت نظام سیاسی خود را بر اساس استقلال تعریف کرده است.

 استقلال ارتباط زیادی به تاریخ، مذهب، زبان و هویت ملی یک کشور دارد. کشورهای بی‌ریشه و تاریخی که ناگهانی براساس توافقات محیط بین‌الملل زاده می‌شوند دارای ذخایر تمدنی مناسبی جهت شکل‌دهی مشروعیت‌های اصیل در عصر جدید نیستند و با هر جریانی جهت عوض می‌کنند.

ایران به‌مثابه‌ی واحد سیاسی قدرتمند و باسابقه در طول تاریخ، هویت ملی خود را حفظ کرده است و حتی در اوج شکست و بحران، هیچ‌گاه به‌خصوص به لحاظ اندیشه و فرهنگ وابسته نبوده است. در دوره‌هایی به علت هجوم اقوام و قبایل بیابانگرد، استقلال ایران مورد تعرض قرار گرفته است، اما نخبگان ایران با روحیه‌ی رواداری و مهارت خاص، دوباره ققنوس کشور را از خاکسترهای به‌ظاهر خاموش پرواز داده‌اند و استقلال ایران را حفظ کرده‌اند.

 ایران اولین بازیگر سیاسی مستقل

 هخامنشیان مؤسس استقلال ایران هستند و به اعتقاد متفکرانی چون هگل و ابن‌خلدون، ریشه‌ی حکمرانی ایرانیان برآمده از اصول خردورزی انسانی است که در سایر تمدن‌ها، مثل یونان، چین و بین‌النهرین دیده نمی‌شود.

 مفهوم نظام سیاسی و حکمرانی براساس رواداری با ایرانیان گره خورده است و اولین دولت مقتدر تاریخ بشر را در ایران عصر هخامنشیان می‌توان یافت. ایرانیان بارها در تاریخ به علت چهارراه بودن، مورد هجوم قرار گرفته‌اند، اما پس از چندی، اندیشه و عمل نخبگان باعث شکل‌دهی استقلال سیاسی ایران گردیده است.

 استقلال با قلمرو و عمق استراتژیک منطقه‌ای ایران گره خورده است. پس از عهد باستان، ایرانیان در عصر صفویه، استقلال جدیدی براساس روایت شیعی شکل دادند. صفویه نوعی وحدت ملی و مذهبی بود که تمامیت ارضی و ثبات سیاسی ایران را رقم زد و از دریچه‌ی مشروعیت صفویه، ایرانیان به دوره‌ی جدید پای گذاشتند.

 چند بحران تجربه گردید تا اینکه در عصر قاجارها، با توجه به ثابت ماندن مؤلفه‌های تکنیکی و استبداد رژیم سیاسی، ایران در زوال فروپاشی و وابستگی قرار گرفت. قاجارها حکومتی وابسته و بی‌لیاقت شکل دادند که بسیاری از قلمروهای سرزمینی ایران را با توجه به ضعف شاخص‌های نظامی و اقتصادی از دست دادند. ایران وابسته‌ی روس و انگلیس گردید و دچار چنان تحقیر و کم‌اعتمادی شد که برای درمان این وضعیت، تنها راهکار انقلاب بود.

 در مشروطه استقلال‌خواهی ابعاد بسیار زیادی داشت و ایرانیان از احزاب و گرایش‌های مختلف سیاسی دوست داشتند کشور به استقلالی دست یابد و از وابستگی روس و انگلیس نجات پیدا کند. برای دستیابی به استقلال، برخی همچنان بر این اعتقاد بودند که بهترین گزینه، وابستگی به کشورهای قدرتمند است.

عده‌ای طرفدار انگلیس بودند و بد نمی‌دانستند کشور، مستعمره‌ی انگلیس گردد. عده‌ای طرفدار شوروی شدند و دوست داشتند مدل سوسیالیسم در ایران پیاده شود تا مردم به برابری و عدالت دست یابند. برخی طرفدار نیروی سوم، مثل فرانسه، آلمان یا آمریکا بودند تا این کشورها امنیت و رفاه را برای ایران به وجود آورند. برخی اسلام‌گرا بودند و به دنبال وحدت کشورهای اسلامی بودند و عده‌ای نیز از توازن قوا و برقراری تعادل سیاسی میان نیروهای خارجی نام می‌بردند.

 

بعد از به توپ بسته شدن مجلس، جنگ جهانی اول و روی کار آمدن رضاشاه، اغلب این الگوها در سیاست خارجی ایران عملیاتی شد. قرارداد 1919 بسته شد، از مستشاران آلمانی و آمریکایی در ایران استفاده گردید، عده ای به دنبال دادن امتیاز به شوروی یا آمریکا بودند و برخی نیز آلمان‌ها را نیروی سوم می‌دیدند.

 همه‌ی راه‌ها امتحان گردید، اما در دوره‌ی پهلوی با توجه به اینکه نظام سیاسی از مشروعیت مردمی برخوردار نبود و از سوی دیگر، تمام سیاست‌گذاری‌های مربوط به دموکراسی سرکوب شده بود، رژیم از وضعیت داخلی نابسامانی در رنج بود و هیچ‌یک از استراتژی‌های استقلال به سرانجام نرسیدند.

 مردم، پهلوی را نظامی وابسته و استبدادی می‌دانستند که بعد از کودتای 1299 و کودتای 1332 همه‌ی استقلال خود را از دست داده بود. یکی از اصلی‌ترین خواسته‌های مردم در سال 1357، استقلال کشور و رسیدن به وضعیتی بود که ایران از اجبار مطالبات بین‌الملل رهایی یابد.

 ایران به لحاظ منطقه‌ای و بین‌المللی وابسته‌ی نظام سرمایه‌داری جهانی شده بود و اقداماتی انجام می‌داد که هزینه‌های زیادی برای شهروندان به دنبال داشت. در واقع انقلاب اسلامی انفجار استقلال‌خواهی مردمی بود که از استبداد و توسعه‌نیافتگی سیاسی به همراه اجبارهای بین‌الملل، که نقش‌های ژاندارمی و نیابتی برای ایران تعریف می‌کرد، خسته شده بودند.

 البته برخی از تحلیل‌گران نیز بر این اعتقادند رژیم پهلوی همین که در سال 1352 به بعد با افزایش درآمدهای نفتی قصد کرد کمی مستقل عمل کند، با توجه به اینکه دارای پایگاه محکم طبقاتی نبود، از طرف سیستم بین‌الملل طرد گردید و انتظار یک انقلاب در ایران برای شاهی که به‌تازگی الگوی استقلال ملی را دنبال می­کرد وجود داشت.

فلسفه‌ی استقلال

 استقلال جز سه هدف اصلی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. بسیاری از موارد قانون اساسی کشورمان به استقلال‌خواهی اشاره دارد. اکنون ایران در نظام بین‌الملل از معدود کشورهای آزادی است که به‌راحتی می‌تواند سیاست‌های رایج دنیا را به انتقاد بکشد و ارائه‌ی راهکار نماید.

 ایران رژیم اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد و در همه‌ی مجامع و سازمان‌های بین‌المللی در برابر این کشور می‌ایستد. ایران سیاست‌گذاری‌های اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک جهان غرب را قبول ندارد و از کاهش سلاح‌های کشتار جمعی، حقوق بشر و محیط زیست دفاع می‌کند.

 ایران اکنون کشوری مستقل است که بر اصولی ایستاده است که به‌شدت انتقادی هستند و اغلب به رویه‌های ظالمانه و واقع‌گرایانه‌ی محیط بین‌الملل انتقاد وارد می‌کند. داشتن نظامی مذهبی و نگره‌های انقلابی و اسلامی یکی از مؤلفه‌های قدرت شده که براساس آن، استقلال ایران به دست آمده است.

 بنابراین در بُعد فلسفی ایران دارای روایت استقلال‌خواهی در دنیاست که البته از این خصلت بازنمایی‌های منفی نیز صورت گرفته است. در فلسفه‌ی سیاسی ایران، استقلال‌خواهی در شکل رویه‌ی انتقادی و اعتراضی به وضع موجود، حمایت از جنبش‌ها و حرکت‌های تجدیدنظرطلبانه و آرمان‌گرایی متبلور شده است. روایت ملی، اسلامی، شیعی و انقلابی در جمهوری اسلامی ایران، استقلال را جز اصول و مبانی نظام گردانیده است که دارای دکترین و سیاست‌گذاری‌هایی است.

 دکترین استقلال، نه شرقی نه غربی

 نظریه‌ی اصلی در مورد استقلال ایران در دکترین نه شرقی و نه غربی یافت می‌شود. در تاریخ معاصر، آیت‌الله مدرس و دکتر مصدق طرفدار استقلال ایران از منظر موازنه‌ی منفی و عدم تعهد بوده‌اند. این نخبگان خوشنام سیاسی ایران برای دستیابی به استقلال، بر این باور بودند که ایران باید منافع ملی خود را دنبال کند و به کشورهای غربی و شرقی امتیاز ندهد.

 مدرس توسط رضاشاه سرکوب گردید و مصدق نیز به دست شاه و کودتای انگلیسی آمریکایی سرنگون شد. در انقلاب اسلامی ایران با توجه به سابقه‌ی تاریخی ایرانیان در استقلال‌خواهی، دکترین نه شرقی نه غربی مورد پذیرش قرار گرفت و در قانون اساسی، بخش سیاست خارجی بر اساس این دکترین نوشته شد.(*)

سیاست‌گذاری‌های استقلال

برای اینکه ایران مستقل از شرق و غرب باشد و مبانی فلسفی و دکترین استقلال اجرایی گرد،د تاکنون سیاست‌های مختلفی در عرصه‌ی خارجی دنبال گردیده است. ایران دارای مبانی انقلابی، اسلامی و ایرانی است که مجموعه‌ای از نگره‌های آرمانی و اخلاقی را نسبت به فضای بین‌الملل ایجاد کرده است.

 با توجه به همین مبانی و دکترین است که ایران رویه‌ای نافیانه نسبت به اسرائیل دارد، از وحدت کشورهای اسلامی حمایت میکند، نسبت به بازیگرانی که سلطه و تهاجم را در متن بین‌الملل دنبال میکنند رویه‌ای انتقادی دارد. در دولت‌هایی که از ابتدای انقلاب تاکنون روی کار آمده‌اند، سیاست‌های مختلفی جهت عملیاتی کردن استقلال طراحی و اجرا شده است:

 1. جنگ: در ابتدای انقلاب، با توجه به هجوم ناگهانی عراق و حمایت کشورهای عربی و سیستم بین‌الملل از اشغالگری صدام، ایران برای استقلال همه توان خود را جهت بازپس‌گیری سرزمین‌های اشغال‌شده، حفظ تمامیت ارضی و تنبیه مهاجم به کار گرفت. جنگ به شکل دفاع از مرزها و سرکوب متجاوز جزء سیاست‌گذاری اصلی استقلال در ایران محسوب میشود که تجربه‌ای ارزشمند و گران‌بها ایجاد نمود.

 2. تبلیغ: یکی از موارد رسیدن به استقلال تکیه بر وجوه فرهنگی و تبلیغ ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران در منطقه است. به‌عنوان مثال، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و همین‌طور جامعه المصطفی تلاش میکنند استقلال ایران در مورد گسترش مؤلفه‌های فرهنگی اسلام و ایران را دستور کار قرار دهند و گونه‌هایی از قدرت نرم را تولید کنند.

3. منطقه‌گرایی: سیاست‌گذاری برخی از نهادها در ایران براساس حمایت از وحدت جهان اسلام و تشکیل امت واحده‌ی اسلامی است. به‌عنوان مثال، سازمان حج و زیارت و همین‌طور سازمان همکاری کشورهای اسلامی نهادهایی هستند که استقلال ایران را در پرتو منطقه‌گرایی ترسیم میکنند. اکنون نیز مجمع جهانی تقریب مذاهب و برخی از نهادهای مذهبی در ایران برای استقلال ایران منطقه‌گرایی اسلامی را ضروری میدانند. البته اکو و اوپک نیز براساس قرائت‌های ملی‌گرا و اقتصادی منطقه‌گرایی به‌صورت نهادی استقلال ایران را شکل می‌دهند.

4. توسعه‌ی اقتصادی: در دوره‌ی سازندگی، سیاست‌گذاری برای استقلال وجهی بروکراتیک و نهادی پیدا کرد. در این معنا، کشور در صورتی به استقلال دست پیدا میکند که شاخص‌های توسعه‌ی اقتصادی آن بالا باشد. با بیکاری، فقر و معیشت ضعیف، شهروندان کشور به سمت وابستگی حرکت میکند. سیاست‌گذاران این جریان به گرفتن وام، سرمایه و تکنولوژی خارجی روی آوردند تا بتوانند استقلال ایران را حفظ کنند. استقلال در این سیاست‌گذاری وجهی اقتصادی و معیشتی پیدا کرد.

 5. توسعه‌ی سیاسی: دولت اصلاحات برای سیاست‌گذاری استقلال به سمت سیاست حرکت کرد. پیش‌فرض بر اساس این امر استوار گردید که اصلاحات سیاسی و ایجاد احزاب و نهادهای مدنی میتواند کشور را در برابر بحران‌های بزرگ بیمه کند. اگر توزیع قدرت در جامعه متناسب صورت گیرد و شفافیت و پاسخ‌گویی وجود داشته باشد، کشور به استقلال خواهد رسید. لازمه‌ی استقلال اعتماد به نفس مردم، نظم‌دهی به جامعه‌ی مدنی و مشارکت سیاسی است.

 رویکردهای استقلال

به طور کلی، از شش رویکرد در ایران نسبت به مسئله‌ی استقلال می‌توان سخن گفت که البته برخی از رویکردها را چندان هم نمی‌توان در قالب مفهوم استقلال درک کرد. در مورد سه رویکرد اول، این سؤال نیاز به تبیین دارد که اساساً آیا این رویکردها مغایر استقلال نیست؟

 1. گفت‌وگوی تمدن‌ها: برخی از سیاست‌گذاری‌ها در جمهوری اسلامی ایران به خصوص در زمان اصلاحات استقلال ایران را در مدارا، تساهل و گفت‌وگو با جهان ترسیم کردند. بر اساس این روایت، سیاست‌گذاری ایران زمانی به استقلال خواهد رسید که بتواند با تمدن‌ها و فرهنگ‌های مختلف وارد گفت‌وگو شود. گفت‌وگو یعنی به رسمیت شناخته شدن که مبتنی بر احترام متقابل است.

 2. رویکرد غرب‌محور: سیاست‌گذاری در ایران وجود دارد که تمام تکنولوژی و پیشرفت را از آن غرب میداند. علم و فرهنگ در دوره‌ی جدید با محوریت قرار رویه‌ی مبتنی بر ریاضی کردن جهان توانسته‌اند تبدیل به هژمون گردند. بنابراین هر کشوری که بخواهد به استقلال دست پیدا کند، چاره‌ای ندارد جر آنکه در این پارادایم حرکت کند. این سیاست‌گذاری تاریخ جهان را کاملاً خطی مینگرد و اعتقاد دارد برای رسیدن به استقلال چاره‌ای جز وابستگی به غرب و تنیده شدن در اقتصاد جهانی نیست. عده‌ای بر این باورند در عصر اطلاعات، مفهوم استقلال از اساس با شالوده‌شکنی مواجه شده است.

3. رویکرد شرق‌محور: برخی برعکس اعتقاد دارند که استقلال ایران در گروه نزدیکی به شرق به خصوص اتحاد برقرار کردن با روسیه، چین و کشورهای اسلامی است. روسیه و چین دارای حق وتو در شورای امنیت هستند؛ به نحوی که در اغلب مواقع نسبت به رویکردهای آمریکا انتقادی برخورد میکنند. ایران برای استقلال و ایستادگی در محیط آنارشیک روابط بین‌الملل چاره‌ای جز اتحاد استراتژیک برقرار کردن با روسیه و چین ندارد. کشورهای شرقی با ایران اشتراکات زیادی دارند که باعث حفظ هویت بومی و اسلامی ایران میگردد. ایران به تنهایی قادر نیست در عصر اطلاعات مستقل باقی بماند.

 4. رویکرد مقاومتی: برخی نیز تنها راه چاره را در استفاده از نیروهای جوان انقلابی و مبارزان خستگی‌ناپذیری میدانند که چون دوران جنگ و انقلاب میتوانند کشور را از بحران‌ها نجات و ایدئولوژی اسلامی را به منطقه صادر نمایند. بر این اساس، راه استقلال در مقاومت و انتقاد رادیکال به غرب است. هویت جوهری انقلاب اسلامی مبارزه و جهاد و تلاش مداوم جهت پیروزی جبهه‌ی حق است و اگر در این زمینه عقب‌نشینی صورت گیرد، دشمنان استقلال ایران را که به‌سختی به دست آمده است، نابود میکنند و کشور را به اوضاع قبل از انقلاب گرفتار میسازند.

 5. رویکرد ملی: برخی از سیاست‌گذاران بر این باورند تنها راه استقلال ایران استفاده از ظرفیت‌های ملی و بومی است که از دوره‌ی باستان تا کنون به ارث رسیده است. استقلال ایران اگر از منظر ملی‌گرایی صورت نگیرد، از داخل و خارج مورد هجوم فرسایشی قرار میگیرد و مدام دشمن‌تراشی مینماید. رویکرد ملی همه‌ی عناصر اندیشه و عقیده‌ای را ابزاری جهت تأمین منافع ملی میداند و اعتقاد دارد راه استقلال از منابع بومی ایران عبور میکند.

 6. رویکرد ام‌القری: برخی نیز میگویند ایران بعد از انقلاب اسلامی تبدیل به ام‌القری جهان اسلام شده است و همه‌ی مسلمانان جهان به موفقیت ایران چشم دوخته‌اند. اکنون عربستان، قطر، امارات، افغانستان، پاکستان، ترکیه، مصر و بسیاری از کشورهای اسلامی زیر سلطه‌ی آمریکا قرار دارند و نمیتوانند اندیشه‌ها و کنش‌های مستقلی در منطقه انجام دهند. اغلب این کشورها دارای رژیم‌های سیاسی مستند و وابسته‌ای هستند که منافع غرب را تأمین میکنند. تنها امام خمینی توانسته است موفق شود و ایران را ام‌القری جهان اسلام گرداند. استقلال ایران یعنی استقلال جهان اسلام و این مورد جز در پرتو سیاست‌گذاری‌هایی که از منظر اسلام‌گرایی صورت میپذیرد، امکان‌پذیر نیست.

 نتیجه‌گیری:

استقلال هنوز جز بنیادهای اساسی جمهوری اسلامی ایران است. با گذشت سه دهه از انقلاب، برخی از امواج و گرایش‌های سیاست‌گذاری بیش از اندازه بر محیط بین‌الملل و نابودی استقلال تأکید دارند. بسیاری بر این اعتقادند که در عصر جدید استقلال بی‌معناست. به نظر میرسد استقلال نتیجه‌ی انقلاب اسلامی است که به‌راحتی میتواند به‌عنوان کنشگری فعال در محیط منطقه و بین‌الملل عمل کند. تا کنون سیاست‌گذاری‌های زیادی در مورد استقلال صورت گرفته است؛ اما در هر صورت، با توجه به استقلال‌خواهی ایرانیان، نباید به‌گونه‌ای عمل کرد که مبانی آن را زیر سؤال برد.

ایران کشوری مستقل است که دارای ریشه‌های باستانی استقلال‌خواهی است و در دوره‌ی جدید، از معدود کشورهایی است که با رویکردهای آرمانی و اخلاقی به سیاست‌گذاری مشغول است؛ البته برای موفقیت نیاز به استخراج فلسفه، دکترین و سیاست‌گذاری‌هایی است که امکان عملیاتی شدن دارند.

 متأسفانه، در ایران پژوهش‌های سیاست‌گذاری چندان این عرصه را بررسی نکرده‌اند و مجموعه‌ی نوشته‌های آکادمیک این عرصه اندک است. آنچه وجود دارد برنامه‌های موازی و اغلب نیمه‌رهاشده‌ای است که بر اساس رویدادهای سیاسی و اجتماعی در کشور به‌مثابه‌ی آمدورفت دولت‌ها طراحی و اجرا میگردد.

 استقلال یکی از اصلی‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی و هویت اصلی جمهوری اسلامی است که جا دارد به صورت روشی و علمی مورد واکاوی قرار گیرد. تلاش این پژوهش آن بود که در نوشته‌ای کوتاه برخی از ادبیات مفهومی این عرصه را تحلیل نماید

  • رهی طبری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی